کد مطلب:225303 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:196

بیان اشعاری که به حضرت امام رضا نسبت داده اند و اشعار مدیحه ی پاره ای از شعراء
در كتاب مناقب ابن شهرآشوب علیه الرحمة این شعر را از امام رضا علیه السلام رقم كرده است:



لبست بالعفة ثوب الغنی

و صرت امسی شامخ الرأس



[ صفحه 377]



لست الی النسناس مستأنسا

لكننی انسی بالناس



اذا رایت التیه من ذی الغنی

تهت علی التابه بالباس



ما ان تفاخرت علی معدم

ولا تضعضعت بافلاس



به دستیاری پیرایه ی عفت و قناعت پیراهن غنا و ثوب عزت را بر تن بیاراستم و سرافراز و مفتخر در هر مسلك و معبر عبور دادم هرگز با مردم فرومایه سست اساس و زبون مایه نسناس اوصاف مؤانست نجویم و جز با مردم آزاده و جوانمرد را انس نگیرم و هر وقت از مردم توانگر حالت تیه و كبر و خودستائی بینم با او به همان روش و طریقت رفتار كنم، هرگز با كسان نیازمند بی چیز به مفاخرت و مباهات ستیز نكنم و برای ناداری متضعضع و خاشع نشوم.

و هم در مناقب مسطور است كه امام رضا علیه السلام این شعر را از خویشتن برخواند:



اذا كان من دونی بلیت بجهله

ابیت لنفسی ان اقابل بالجهل



و ان كان مثلی فی محلی من النهی

اخذت بحلمی كی اجل عن المثل



با مردم جاهل مقابل نشوم تا به جهل او مبتلا نگردم و با كسانی كه در مراتب عقل و دانش با هم یك میزان و ترازو باز و بباز هستم به صبوری و درنگ و حلم و بردباری بگذرانم تا از وی فزونی گیرم و اجل و ارفع از مانند خود شوم و از این پیش این شعر حكمت آیت مسطور شد. و نیز این شعر را از حضرت رضا علیه السلام رقم كرده است:



و ذی غیلة سالمته فقهرته

فاو قرته منی بعفو التحمل



و لم ارللاشیاء اسرع مهلكا

لغمر قدیم من وداد معجل



چه بسیار مردمان بداندیش و امور سخت را به نیروی سلامت نفس و شكیبائی و تحمل مقهور ساختم و برای درد دشمنیهای دیرینه و خصومتهای كهنه هیچ داروئی بهتر از دوستی معجل نیافتم. و این شعر نیز به علاوه یك بیت دیگر مذكور شد. اما در آنجا معلوم نبود از نتایج طبع مبارك خود آن حضرت علیه السلام است یا دیگری است و چون ابن شهرآشوب به خود آن حضرت نسبت می دهد تجدید نگارش



[ صفحه 378]



یافت و نیز صاحب مناقب این شعر را از ابن حماد رقم كرده است:



اذا حدت شبهة فی الدین مبهمة

فهم مصابیحها للخلق و السرج



هم الشموس التی تهدی الانام و ما

غیر المنیف اذا یعزی و لا فرج



مشكاة نور و مصباح یضی ء بها

كأنه كوكب یوری و ینسرج



ائمه ی هدی و پیشكاران كارخانه خدا مصابیح عرصات ظلمات و مشاعل پهنه ی ضلالت و غوایت و شموس آسمان هدایت و مشكاة طریق درایت هستند و این شعر را از كشاجم می نویسد:



فكم فیكم من هلال هوی

قبیل التمام و بدر افل



هم حجة الله یوم المعاد

هم الناصرین علی من خذل



و من انزل الله تفضیلهم

فرد علی الله ما قد نزل



فجدهم خاتم الانبیاء

یعرف ذلك جمیع الملل



و والدهم سید الاوصیأ

معطی الفقیر و مردی البطل



این ائمه ی دین و پیشوایان آئین پاره ای در سن شباب به دیگر سرای روی آوردند و بعضی روزگاری دراز بسپردند و به جملگی در روز معاد حجت خالق عباد هستند و در مقدار عمر شریف خواه اندك یا بسیار از تكالیف امامت قاصر نشدند و همیشه ناصر درماندگان و یاور ستم دیدگان و دستگیر ملهوفان بودند و خداوند تعالی آیات قرآنی و علامات آسمانی در فضیلت ایشان بفرستاد. جد ایشان خاتم انبیاء و پدر ایشان سید اوصیاء است كه بیچارگان را بذل و عطا فرمودی و ظالمان و دلیران را به هلاكت و جزا رسانیدی و این شعر را از اسامة نقل می كند:

امكم فاطمة و جدكم محمد

و حیدر ابوكم طبتم و طاب المولد



لمؤلفه:



مادرت فاطمه و جد جلیلت احمد

پدرت حیدره و طیب و طاهر مولد



مادر وجد و پدر چونت نبی است و ولی

منحصر در دو جهان هست بذاتت سودد



[ صفحه 379]



باد بر ذات تو و جده و جد و بابت

صلوات ازلی و صلوات سرمد



و این شعر را در مناقب از ابن الحجاج نوشته است:



یا ابن من تؤثر المكارم عنه

و معانی الاداب تمتاز منه



تمام مكارم ز آباء تو است

معانی آداب با ردز ابرت



و هم از ابن حجاج نگاشته است:



من سمی الرضا علی بن موسی

رضی الله عن ابیه و عنه



هر كس را سعادت یار شود كه هم نام و هم لقب امام رضا و پدر آن حضرت علیهماالسلام شود خداوند تعالی از بركت و میمنت این نام و لقب از پدر او و خود او خوشنود شود.

و هم از وی است:



و سمی الرضا علی بن موسی

لك فعل یرضی صدیقك عنكا



و این شعر را از سروجی مذكور فرموده است:



علیك بتقوی الله ما عشت انه

لك الفوز من نار نقاد باغلال



و حب علی و البتول و نسلها

طریق الی النجات و المنزل العالی



الی الله ابرء من موالات ظالم

لال رسول فی الاهل و المال



و این چند بیت را از حمیری مرقوم نموده است:



لاقرض الا فرض عقد الولا

فی اول الدهر و فی آخره



لاهل بیت المصطفی انهم

صفوة حزب الله ذی المغفرة



اعطاهم الفضل علی غیرهم

بسودد البرهان و المقدرة



فهم ولاة الامر فی خلقه

حكامه الماضون فی ادهره



در این اشعار بازمی نماید كه برترین فرایض روزگار و عقود لیل و نهار در تمام ازمنه و اوقات من الازل الی الابد عقد ولایت و تولی و دوستی اهل بیت مصطفی و برگزیدگان و خواص ناصران دین خداوند غفار هست چه خداوند ایشان



[ صفحه 380]



را بسودد برهان بر تمامت آفریدگان خود تفضیل داده و در هر عصری از اعصار و دهری از ادهار حكمران عوالم امكان و مخلوق یزدان بوده و هستند و خواهند بود.

بالجمله چنان كه اشارت رفت مدایحی كه شعرای زمان و مادحین دوران بالسنه ی مختلفه در مدح این بضعه ی احمدی و لمعه ی سرمدی صلی الله علیه و آله عرض كرده اند در كتابهای متعدد نمی گنجد و به دست پژوهش و بنان تفحص نمی گنجد این مقدار كه در حین نگارش درآمد برای تیمن و تبرك و نقل از كتب معتبره كه مخصوصا یاد كرده اند می باشد.